این رمان بـه درخواست نویسنده پاک شده لطفا درخواست ندید ممنون
روی صورتم نقاشی شد… با صدای پایی سرم رو طرف صدا برگدوندم!با قیـافه ی غضبناکی از پله ها پایین مـی اومد…از ترس خودم رو روی مبل عقب کشیدم. رمان ارباب خشن و وحشی من کامل پایین پله ها یک نگاه بهم کرد…توی نگاهش حرص، رمان ارباب خشن و وحشی من کامل عصبانیت، غم بود. متعجب بهش نگاه کردم… بی حرف از ویلا بیرون زد…در رو محکم بهم کوبید!
چقدر عاشقته!
صدای تمسخر آمـیز طاها، باعث شد نگاهم را از درون م بـه چشمای پراز تمسخرش بدوزم.
-:چی شده؟
نگاهش را زوم چشمام کرد…یـه پوزخند زد.
-:گفتم کـه عاشقتم! توهم عاشقمـی!
-:چـــی؟!
از حرص و عصبانیت دستام شروع بـه لرزیدن کرد…با تعجب بهم چشم دوخت!
حقم داشت که تا دیروز فکر انتقام بودم حالا عصبانی شدم…من تحمل اذیت شدن مارتیـا ندارم…
بخدا کـه ندارم…
ادرس کانال ناول ۹۸:
https://telegram.me/joinchat/AAAAAEPzMPCVlfrKEP27iA
. رمان ارباب خشن و وحشی من کامل : رمان ارباب خشن و وحشی من کامل[رمان ارباب خشن و وحشی من | ناول 98 رمان ارباب خشن و وحشی من کامل]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 09 Sep 2018 01:11:00 +0000